
طبق تحقیقاتی که دریکی از معتبرترین دانشگاههای دنیا انجامشده 97 درصد مردم هدف ندارند.
این مطلب برام خیلی تکاندهنده بود، چون از قبل میدانستم هدف ندارم و خدا را شکر کردم در این مسیر تنها نیستم
دراینبین اتفاق خوبی افتاد سمینار زندگی هدفمند دکتر فرهنگ دیدم و شرکت کردم
سمینار مفیدی برایم بود میخواهم چند مورد از یافتههایم را با شما عزیزان در میان بگذارم.
سوال اول
مقصد کجاست؟
در یک کلمه از زندگی چه چیزی میخواهید؟
مثلاً عزت، آرامش
خب این مقصدی است که میخواهید در زندگی به آن برسید. حالا برای اینکه 50 سال دیگر بتوانید بگویید آرامش دارم چه چیزهایی میخواهید؟
اگر چه چیزهایی داشته باشد میتوانید بگویید که آرامش دارید؟
مثلاً یک لیست مثل لیست زیر نام میبرید
سلامتی، کار، خانه، ماشین، همسر و فرزند، دکترا، تدریس، سرمایه زیاد
خب همه موارد نامبرده شده آرزوهایی است که ما مثل یک تیر در کمان زندگی گذاشتیم و در حال حمل همیشگیاش هستیم.
ولی هیچکدام از اینها هدف نیست.
هدف تعریف خاص خودش را دارد و از مقصد و آرزوهای ما مجزاست.
قبل اینکه تعریف هدف را بگویم 5 تا از اهدافتان را همین الآن بنویسید
خیلی مهم است. میخواهم ببینید که آیا شما هم جز 97 درصد مردم هستید که هدف ندارند؟
خب حالا که نوشتید ادامه مطلب را بخوانید
هدف چیست؟
هدف باید کَمّی باشد یعنی باید مشخص کنید دقیقاً چه چیزی میخواهید و این خواسته شما برای دقیقاً چه زمانی است. بهعبارتدیگر باید هدفتان در دو ظرف زمان و مکان تعریف شود.
فرض کنید رفتید پیش خدا و میخواهید یک چک برایتان بنویسد که نقدش کنید.
خدا میفرماید ای بنده من چقدر بنویسم؟ برای چه تاریخی؟
شما دل در دلتان نیست و میگویید هرچقدر بیشتر بهتر و هر چه قدر هم زودتر ممنون میشوم.
خدا چک را مینویسد و شما هم خیلی خوشحال چک را میگیرید و میبرید نزد بانک کائنات تا وصولش کنید ولی غافل از اینکه این چک ارزش قانونی ندارد و تحویلدار به شما میخندد. چرا؟
بیارزش بودنش به این خاطر نیست که بانک کائنات پولی ندارد.
پس مشکل چیست و چرا چک معتبر نیست؟
چون شما قواعد و چارچوب لازم رعایت نکردید و خواسته شما تعریفشده نیست، شما خواستهتان را بهصورت کِیفی خواستید که بیشتر و زودتر باشد ولی بانک فقط در صورتی میتواند خواسته شمارا پاسخ دهد که چک با مقادیر مشخص باشد.
تاریخ هرچه زودتر و مقدار هرچه بیشتر دوتا عبارت تعریفنشدهای هستند که حتی خود شما هم نمیتوانید مشخص کنید.
یک مثال دیگر بزنیم، میروید آژانس هواپیمایی و میگویید بلیت میخواهم از شما میپرسند کی و کجا شما میگویید هرچه زودتر و هر جا که بهتر است.
با این روش برخورد و اعلام خواستهتان اگر تا ابد هم بایستید برایتان بلیتی صادر نمیشود چون خود شما هم نمیدانید واقعاً میخواهید کجا بروید و جه زمانی میخواهید بروید.
پس در قدم اول بیایید هدفهای خودمان را مشخص کنیم، منظور از مشخص کردن این است که دقیقاً بدانیم چه چیزی میخواهیم و در چه تاریخی
چه میخواهیم؟
انواع هدف از لحاظ وجودی و ماهیتی
اهداف ازلحاظ وجودی به دودسته مادی و معنوی تقسیم میشوند.
چه زمانی میخواهیم؟
و ازلحاظ تاریخی به سه دسته تقسیم میشوند.
اهداف بلندمدت، میانمدت، کوتاهمدت
ابتدا اهداف بلندمدت خودتان را بنویسید.
مثلاً 10 سال دیگر در هجری شمسی1406 در مردادماه، ماهانه 20 میلیون تومان درآمد دارم.
با توجه به این هدفتان باید هدف میانمدتتان را بنویسید.
هدف میانمدت میشود تا 5 سال دیگر در مرداد 1401 هجری شمسی باید ماهانه 8 میلیون تومان درآمد داشته باشم.
حالا همین هدف را کوتاهمدت کنید. درآمد2 ماهانه 2 میلیون تومان تا 6 ماه دیگر یعنی دیماه 1396
فرض کنیم الآن درآمدمان صفر است و بیکار هستیم. پس اولین هدفمان پیدا کردن کار یا راهاندازی یک کار تا دیماه 96 خواهد بود.
ویژگی دوم هدف
هدف باید بزرگ باشد، چقدر بزرگ؟
آنقدر که بتواند شمارا از جایتان تکان دهد.
نگویید یک درآمد حداقلی کارگری میخواهم 10 ساله دیگر داشته باشم.
خب خسته نباشید!!! آیا این هدف است واقعاً؟
بخواهید یا نخواهید بالاخره کاری پیدا میشود که همچین درآمدی داشته باشید.
ولی در این صورت در ده سال آینده شما یک انسان معمولی هستید که مطمئناً از زندگیتان راضی نیستید.
هدف باید آنقدر بزرگ باشد تا بتواند شمارا از جایتان تکان دهد.
شما بزرگ هستید شک نکنید، خلقت شما هدفمند است و فقط برای رفع نیازهای روزمره خلق نشدهاید.
ویژگی سوم هدف
ماهیت هدف خیلی مهم است. اهداف باید از دو جنس مادی و معنوی بهصورت همزمان باشند.
پس همه ابعاد را مدنظر داشته باشید نه دنیا را رها کنید نه آخرت را و به هرکدام سهم عادلانهای را تخصیص بدهید
مثلاً برای بلندمدت میخواهم تا ده سال دیگر در مرداد 1406 یک مسلمان مثل سلمان فارسی باشم.
کوتاهمدت میشود اینکه از الآن تا یکماهه دیگر باید نمازهایم را همیشه موقع اذان بخوانم.
شما هم به همین روش اهدافتان راکمی کنید و حرکت کنید.
افکار بزرگ داشته باشید ولی برای رسیدن به اهداف بزرگ باید پلهپله گام بردارید هیچ موفقیتی یکشبِ میسر نمیشود. هرچقدر هم هدفتان بزرگ باشد با برنامهریزی و تلاش برای رسیدن به هدفتان میتوانید روزبهروز به آن نزدیکتر شوید.
مثلاً کارشناسی یا همان لیسانس 144 واحد درسی است که اگر روز اول به دانشجو بگویید 144 واحد باید پاس کنید شوکه میشود ولی همین دانشجو در عرض 8 ترم با ترمی کمتر از 20 واحد 144 واحد را تمام میکند بعد از دریافت مدرک با خودش میگوید لیسانس که کاری نداشت برویم ارشدمان را هم بگیریم. دیدید خیلی ساده است.
مثلاً پیتزا را کسی نمیتواند در یکلقمه بخورد ولی وقتی لقمه، لقمه میشود خیلی راحت نوش جان میکنیم.
یادآوری
هدفتان باید مشخص باشد و کاملاً کمی باشد بدانید دقیقاً چه میخواهید و کی میخواهید؟
هدف بزرگ انتخاب کنید
هدفتان هم مادی باید باشد هم معنوی
خب مرحله بعدی نوشتن اهداف است و چسباندن اهداف بهجایی که روزی 50 بار ببینیدش.چرا؟
چون روزانه بیش از چند هزار فکر به ذهنمان خطور میکند و ما بهواسطه مشغلهها اهدافمان را فراموش میکنیم و دچار روزمرگی میشویم.
ولی اگر هدف جلوی چشممان باشد باهدف درگیر میشویم از اشتیاقمان برای رسیدن به آن کم نمیشود و به حرکت در مسیر درست ادامه میدهیم.
چون میدانیم زمانمان محدود است و همزمان بندی داریم و قرار است خودمان را به خودمان اثبات کنیم.
همین روش ساده را اگر انجام دهید از 97 درصد مردم که هدف ندارند جدا میشوید
قول میدهم در ده سال آینده یاد امروز میافتید و خوشحالید که خودتان برای زندگی تصمیم گرفتید نه زمان
لبخند رضایت بر لب دارید و به خاطرات شیرین مسیر رسیدن به اهدافتان لبخند میزنید.
بهترینها را برایتان آرزومندم
دیدگاه ها