سلام بر دوستان و مخاطبان همیشگی خندون، از امروز قصد دارم تا داستان های کوتاه و پرمعنا را که در دلشان حقایقی قابل توجه نهفته است را برای استفاده شما عزیزان قرار دهم.
به علت ماهیت داستان ها در اکثر مواقع منبع و نویسنده داستان ها نا مشخص است اگر نویسنده و یا منبع مطمئنی می شناسید مطرح کنید تا اضافه شود.
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد … پی نوشت: اگر از مشکلات و سختی ها برای صعود استفاده کنیم مطمئنا موفق خواهیم شد ولی اگر خودمان را ببازیم شکست خواهیم خورد.
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود**.**
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …
پی نوشت: طرز فکر و نحوه برخورد ما با مشکلات و سختی ها نتیجه را مشخص می کند، اگر از سخی ها برای صعود استفاده کنیم مطمئنا موفق خواهیم شد ولی اگر خودمان را ببازیم شکست خواهیم خورد.
دیدگاه ها