حادثه و رویداد تلخ ممکن است در هر لحظه برای ما اطرافیان و یا دوستانمان رخ دهد ولی مهمتر از اصل حادثه نحوه برخورد ما با اتفاق رویداده است.
پس سعی کنیم تا رفتارمان را در برخورد با افراد رنج دیده مناسب شرایط و وضع روحیشان باشد.
وقتی همدردی به ترحم تبدیل می شود چیزی جز ناراحتی را نمی تواند برای طرف مقابل به همراه داشته باشد.
پس وقتی یک حادثه تلخ و دردناک برای یکی از اطرافیانمان اتفاق می افتد و ما نمی توانیم هیچ کمک مادی برای وی انجام دهیم رو به ترحم و دوچندان کردن غمش نکنیم.
برای مثال یکی از هم رشته ای هایمان در دانشگاه دچار سانحه رانندگی شد و متاسفانه دچار قطع نخاع شد.
در این مورد هیچ کاری از دست اطرافیان دوستان و آشنایان بر نمی آید جز درخواست شفا و هم دردی، ولی فقط اطرافیان نزدیک و آن هم در حد معقول.
از دوستانم شنیدم که قرار است دسته جمعی برای عیادت دوست عزیزمان بروند، این کار در نفسش نوع دوستی و مهربانی ما را نشان می دهد ولی زمانی که خانواده و خود فرد صدمه دیده از لحاظ روحی آمادگی مواجه با ملاقات کنندگان را ندارند بهتر است با حضورمان ابراز همدردی نکنیم، چون عیادت ما می تواند رنج و ناراحتی ایشان را چندین برابر کند.
نباید اطراف فرد حادثه دیده را خالی کرد ولی درست هم نیست که با شلوغ کردن اطرافش عجز و ناتوانی اش را بیشتر هویدا کنیم.
فردی را در نظر بگیرید که درسال 10 نفر هم حال او را نمی پرسند ولی حالا که اتفاق ناخوشایندی برای وی افتاده است 100 ها نفر دور وی را می گیرند.
برای اینکه هم دردیمان را ابراز کنیم گاهی اوقات تنها یک پیامک هم کافی است.
در این بین وظیفه افرادی که در شادی های فرد حادثه دیده شرکت داشته اند دوچندان است، چونکه ادمی باید دوست خوشی ها و ناراحتی های دیگران باشد و نه فقط شادیها.
به امید شفا و درخواست صبر برای همه آسیب دیدگان
دیدگاه ها